my love

دفتر نقاشی من تو شهر غم گم شده به کی بگم با معرفت دلم برات تنگ شده...

my love

دفتر نقاشی من تو شهر غم گم شده به کی بگم با معرفت دلم برات تنگ شده...

جمله ی آخر خیلی سخته خیلی ...

  باز در کلبه ی عشق،  عکس تو مرا ابری کرد.عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک ، چشم مرا جاری کرد 

 

مثل شقایق زندگى کن:کوتاه اما زیبا،مثل پرستو کوچ کن:فصلى اما هدفمند،مثل پروانه بمیر:دردناک اما...عاشق   

 در صفحه شطرنج زندگی همه ی مهره های من مات مهربانی تو شدند و من قلبم را به تو باختم   

 هرگز برای عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبانت می نشاند  

محبت مثل یک سکه میمونه که اگه بیفته تو قلک قلب دیگه نمیشه درش اورد اگرم بخوای درش بیاری باید اونو بشکنی 

 

جمله ی آخر شرح حال هر کسی باشه خیلی سخته خیلی...

 

نظرات 2 + ارسال نظر
حمید جمعه 25 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 13:21 http://hamidonline.blogsky.com/

بازم عشق؟
عشق مزخرفه.
عشق جز به خدا و خانواده و وطن و دوست فکر می کنم عشق نباشه.

آره عشق...
از حضورت ممنونم حمید جان
بی شک من قبل از هر چیز عشق به خدا رو دارم که کلی کمکم کرده
اما با مزخرف بودن عشق مخالفم چرا که اگه مزخرف و بی معنا بود خداوند اون رو در وجود ما قرار نمیداد...

milad00m چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:45 http://www.milad00m.blogfa.com

لینکت کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد